فيلم بيوولف/ خشم مردان و زنان
انيميشن "بيوولف"از روی شخصيتهاو بازيگران هنرمند و معروفي چون آنجلينا جولي،ری وینستون، آنتونی هاپکینز و... ساخته شده. بطور خلاصه يه ستون بندي را از فيلم بيوولف براي کساني که نديدنش ميگذارم تا بتوانم يه تحليلي ارائه بدم:
آنجلينا زني افسانه ايست که در دريا زندگي ميکند، او تنها از طريق هم خوابي با انسان ميتواند بچه دار بشود، اما کسي که با او ميخوابد، خاصيت مردانگياش را از دست ميدهد و تا ابد اخته ميشود، بچههاي آنجلينا مرداني بدون آلت تناسلي هستند، که گاهي بسيار خشمگين شده و به شهر انسانها حمله ميبرند، پادشاه اين شهر که قبلا با آنجلينا خوابيده بچه ندارد بنابراين يکي از قدرتمندان شهر را به نام «بيوولف» جانشين خود ميکند. بيوولف هم در ادامه با آنجلينا ميخوابد و مردانگي اش را از دست ميدهد.
آنجلينا سمبلي از زني است که تصور ميکند، چون آلت ندارد انساني ناقص است، بنابراين با حيله و نيرنگ مرد را به دامش مياندازد تا بتواند از او پسري بزايد که آلت که سمبل قدرت است را دارد.
اما او به شکلي ناخودآگاهانه باز هم بچه هايي ميزايد که آلت ندارند، با اینحال هر بار امیدوار است که بچه ی بعدی آلت مردانه داشته باشند اما چنین نمی شود. البته اين تصور که انسان کامل وجود دارد در کل يک توهم است،
در اين انيميشن، آنجلينا بسيار خشمگين است که چرا قدرت در گرو مردان است(به شکل سمبليک همان آلت) و فريب دادن مردان هم نشانهي خشم اين زن است.
زندگي کردن با اين زنان به اين ختم ميشود که مرد قبول کند آن قدرت را ندارد و اخته شود، اگر در زندگي اين زنان دقت کنيد به مرد بسيار سرکوفت ميزنند و او را جلوي بچههايشان تحقير ميکنند، زيرا اين زنان از اينکه مردشان قدرت تام نيست عصباني هستند، مرد در این انیمیشن سمبل قدرت را از دست میدهد و اخته میشود زيرا اصلا در ابتدا هم آن قدرت يک توهم بوده و حالا که با اين زن همبستر شده به توهمش و نقاط ضعفش پي ميبرد، از طرفي بچههاي آنجلينا يک مردنمايي است که سمبل مردانگي را ندارد، بهمين خاطر این مرد هم بسيار خشمگين است، که چرا ديگران آن قدرت را دارند اما من ندارم، يعني توهم و حباب سر جايش است که "انسان کامل و قدرت تام وجود دارد" براي همين اين مردان عصباني هستند و احساس حقارت و کم بودن دارند، براي همين به راحتي عصباني ميشوند، و ديگران را تحقير ميکنند. شخصيت "هالک شگفت انگيز" هم اشاره به همين موضوع خشم مردان داشت البته مقداري هم اشاره به عقدهي اديپ(خشم پدر نسبت به پسر و بالعکس).
سلام خوش اومديد، ليلا هستم، از کودکي عاشق مسائل فلسفي و رقص بودم، ليسانس آمار و فوقليسانس اقتصاد خوندم. از نظر من فلسفه ابزاري هست مانند ماشين که ميتوانه انسان رو تو جادههاي دروني ذهنش و وجودش حرکت بده و باعث شناخت انسان، جهان و ... ميشه، بنابراين شما به حس جديد، زندگي جديد، تفکر جديد و هر چيزي که بخواهيد ميرسيد، اين سفر دروني هيجان انگيز و از همه مهمتر زنده است و زندهگي و رشد ايجاد ميکند. در ضمن این وبلاگ در ادامه وبلاگ قبلی ام ایجاد شده با آدرس http://enteshar.javanblog.com/.