شاید این ویدئو را دیده باشید .

http://www.netnama.com/videos/view/Y2AXM1BN7537

"نجات معجزه آسای مریلا زارعی"

اسم ناموزونی براش گذاشتند چون ذکاوت این خانم و هوشیاریشون به نام معجزه خوانده شده!!؟

 اصولا ما زمانی اسم معجزه را استفاده میکنیم که از اراده و توان بشر خارج باشه.

 

اوائل که خانم مریلا زارعی را به عنوان یک بازیگر سینمای ایران شد اصلا دوستش نداشتم٬ دافعه ی خاصی برام داشت تصور میکردم اعتماد به نفس زیادی داره و اعتماد بنفسش هم وزن موجودیتش نیست. اما انگار از بین همه شخصیتهای وجودیش تراشیده شد و سر برافراشت(این موزون ترین جمله ای بود که مناسب خانم مریلا زارعی دیدم) فکر میکنم تو فیلمها و سریالهایی که نفش ایفا میکرد میشه مسیر رشد و بالندگیشون را دید.

با همه این احوال  از نظر من گیر کردن در صحنه های خطرناک خودش نوعی زنگ خطره. یعنی انسان ناخودآگاهانه بین مرگ و زندگیش کشاکش زیادی داره. اما شاید هم این تنها یک کشاکش نیست بلکه خانم مریلا زارعی عاشق جسارتش هست که اینطور به شکلهای متفاوت اون را ناخودآگاهانه به تصویر میکشه. لااقل میتوانم بگم چیزی که در این بازیگر من را کم کم مجذوب و گاهی شیفته خودش کرد همین جسارت ستودنیش بود.

یک لحظه خودم را جای خانم مریلا زارعی گذاشتم

در ا ین لحظه خاصی که پانزده ماه پیش رخ داده٬ چی باعث شده بتوانه خودش را نجات بده و تقلایی که برای نجات کرده به موفقیت رسیده؟ همینطور چی میشه که به جای امتحان کردن ترمز دستی و یا باز کردن یکی از درها مستقیما سراغ شیشه ماشین میره؟

پاسخ اولین سئوالم اینه: خانم مریلا زارعی منتظر کسی نبوده که نجاتش بده و بعنوان اولین و حتی تنهاترین ناجی برای خودش سریعا دست به کار شده (وااااای این بی نظیره اینجا برام خیلی ستودنی هست)

دومین پاسخ: برای نجات خودش وقت را هدر نداده و مطمئن ترین کاری که به ذهنش خطور کرده را انجام داده. زیرا شاید ترمز دستی هم کار نکنه و حتی میشه این احتمال را داد که در ماشین هم  باز نشه اما مسلما از شیشه ای که باز هست میشه بدون فوت وقت بیرون پرید.