دانستن و بودن
دانستن دلیل بر بودن و شدن نیست به این معنی که اکثر سیگاری ها میدانند سیگار ضرر داره و اکثر پرخورها میدانند که با پرخوری چاق میشند اما این دانایی به بودنشون خیلی کمک نمیکنه.
اما اگر نیت ما از گسترش اطلاعات و دانایی این هست که تغییر کنیم راههای بهتری برای تغییر هست.
جاری شدن درون خویشتن.
مثلا برای یادگرفتن تار زدن٬ دانستن اینکه چطور باید تار بزنیم نمیتواند ما را تبدیل به نوازنده خوبی بکند٬ تا زمانیکه تار را به دستمون نگیریم و وارد عمل نشیم اتفاقی نمیافته٬ اولش ناهنجار تار می زنیم حالا اینجاست که دانایی به کار میاد٬ بعد از اینکه مدتها دانایی با عمل همراه شد و تمرین کردیم تازه میتوانیم نوازنده تار باشیم.
اینم کوتاهترین مطلب خودشناسی من.
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۵۶ ق.ظ توسط ليلا
|
سلام خوش اومديد، ليلا هستم، از کودکي عاشق مسائل فلسفي و رقص بودم، ليسانس آمار و فوقليسانس اقتصاد خوندم. از نظر من فلسفه ابزاري هست مانند ماشين که ميتوانه انسان رو تو جادههاي دروني ذهنش و وجودش حرکت بده و باعث شناخت انسان، جهان و ... ميشه، بنابراين شما به حس جديد، زندگي جديد، تفکر جديد و هر چيزي که بخواهيد ميرسيد، اين سفر دروني هيجان انگيز و از همه مهمتر زنده است و زندهگي و رشد ايجاد ميکند. در ضمن این وبلاگ در ادامه وبلاگ قبلی ام ایجاد شده با آدرس http://enteshar.javanblog.com/.